کد مطلب:40189
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:73
ماجراي قلم و دوات خواستن پيامبر((صلي الله عليه وآله)) هنگام وفات چگونه بوده است؟
در مورد قلم و دوات خواستن حضرت پيامبر((صلي الله عليه وآله)) هنگام مرگ به عرض مي رسد كه خلاصه ي اين واقعه از اين قرار بوده:
ابن عباس در حالي كه قطرات اشك بر گونه هايش جاري بود مي گفت پنجشنبه امّا چه پنجشنبه درد و ناراحتي پيامبر((صلي الله عليه وآله)) در ساعات آخر عمر فزوني گرفته بود ناگهان ديدگانش را باز كرد و فرمود لوح و دواتي بياوريد تا مطلبي را بنويسم كه بعد از آن هرگز گمراه نشويد عمر در مجلس حاضر بود و متوجّه شد كه پيامبر((صلي الله عليه وآله)) در زمينه ي خلافت و ولايت مي خواهد بنويسد لذا گفت «ان الرجل ليهجر; اين مرد هذيان مي گويد و از حال طبيعي خارج است.»
شهرستاني كه يكي از علماي اهل سنت است در كتاب ملل و نحل مي نويسد اوّل خلافي كه در اسلام واقع شد مخالفت عمر بود در مورد آوردن كاغذ و قلم براي پيامبر((صلي الله عليه وآله)) بخاري يكي از محدّثان بزرگ اهل سنّت اين روايت را در هفت موضع از كتاب صحيح خود به اختصار تفاوتي نقل مي كند و محدثان ديگر اهل سنت اضافه بر محدثان شيعي نيز نقل كرده اند و مرحوم مجلسي مي فرمايد نقل اين روايت از جمله روايات متواتر است كه خاصه و عامه همه آنرا نقل و بازگو كرده اند.
محدثين شيعه و جمعي از محدثين اهل سنت همه قائل اند كه پيغمبر((صلي الله عليه وآله)) در آن حال مي خواست در زمينه ي ولايت و تعيين خليفه مطلبي بنويسد.
از جمله ابن ابي الحديد روايت مي كند كه عمر گفت آن حضرت مي خواست تصريح به نام علي بكند و من مانع شدم.
(بخش پاسخ به سؤالات )
ـ3ـ
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.